فریاد راه رهایی می جوید دستانم ابدیت عشق را دستانم بیهوده می جویند و لبانم بیهوده لب بر لبانی می گذارند که اشارتی ست بر مرگ صدای نی صدای تار و پودهای تنی که به لرزش در می آیند انقباض رگ های عشق به درد می آورد قلب تپنده را لحظه ی بوسه بر مرگ نزدیک است نبض خسته خبر از مرگ می دهد وداع دستانی که وصل را جست و نیافت تنها یافته هایش خلاصه ای بود از نیافته هایش